سیاست دین پذیر یا دین سیاست پذیر
به نام خدا
سابقه مباحث مرتبط با حوزه ارتباط دین وسیاست رامیتوان چندین قرن پیش در نظر گرفت .
اما به نظر میرسد این مباحث در ۵۰ سال اخیر بسیار پر رنگتر از قبل و به صورت بحث برانگیزتر مطرح شده است .
اما در تقسیم بندیهای که میتوان در حوزه انواع ایده های مرتبط با این مباحث مد نظر گرفت سه طیف فکری وجود دارند .
۱- افرادی معتقدند که دین وسیاست کاملا دو مقوله جدا از هم هستند درمیان معتقدان این تفکر افردای گام را فراتر ازاین نهاده بر این اعتقادند که دین به عنوان مقوله ای است که مسیر پیشرفت وترقی را در همه ابعاد کند وحتی متوقف میکند و خواهان حذف دین ازتمامی شئونات فردی واجتماعی بشر هستند.
۲-افرادی معتقدند که دین و سیاست دو مقوله که در هم امیخته وغیر قابل تفکیک میباشد در میان پیروان این تفکر افرادی با دید تند روانه بر این اعتقادند که سیاست نوزاد کاملا ناقص الخلقه ایست که دین باید آنرا سرپرستی کند
۳- اما گروه سومی نیز وجود دارند که برای حضور دین در عرصه سیاست و بالعکس مرزهای مشخصی تعریف کرده که این گروه دارای طبقه بندیهای متفاوتری نسبت به دو گروه قبل هستند در مباحث آینده در مورد این گروه بیشتر توضیح خواهیم داد.
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
سلام
امروز انگار دوباره متولد شده ام
احساس میکنم هر سال عید فطر که میشه روز تولدمه
یک شروع جدید
یک حرکت ازنو
کاش اینبار دیگه مثل قبل نشه
کاش فردا بهتر امروز هر روز بهتر از دیروز باشه
مطلوبیت دینی یا ممنوعیت دینی
امروزه دین به عنوان مقولهای که همه انسانها را در مقاطع مختلف از زندگیشان با آن درگیری فکری داشته و ایجاد کننده سوالات زیادی در ذهن بشر بوده است اما به راستی میتوان مرزهای مشخص ومعینی را برای این مفهوم همیشگی زندگی بشر ایجاد کرد یا به یک تعریف واحد از نقش دین در جامعه دست یافت .
در درجه اول باید دید که آیا قرار است دین برای بشر و آزادیهای او ایجاد محدودیت نماید ویااینکه با یک ساختاری نو ساخته مطلوبیت را به زندگی و آزادیهای بشر هدیه دهد دوستان عزیز لطفا با اندیشه در موضوع یاد شده از نظریات خود ما را بهرمند نمایید